سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

خبرای بد....

امروز دایی بابا فوت کرد. بیست روز پیش یهو حالش بد شد و خودش رفت بیمارستان گفتن سکته شدید و عملش کردن . ولی متاسفانه نتیجه نداد و بعد بیست روز فوت شد. من و بابایی واسه تشیع جنازه رفتیم و سامیار رو خونه مادرجون گذاشتیم. خاله من (بزرگه) هم بیمارستان بستری و مریضه ...سرطان ........ اصلا باورم نمیشه تو عروسی باهم بودیم میگفت نمی تونم غذابخورم . حالا گفتن سرطان !!! خیلی حالمون گرفتس این روزا .  انشالله که خاله زودتر خوب بشه و روح دایی بابایی هم شاد باشه. ...
28 بهمن 1395

پایان بیست و دو ماهگی

22 بهمن امسال پسرم 22 دوماهگیت تموم شد و داره کم کم دوساله میشی عزیزم. قربونت برم . این روزا خیلی شیطون شدی چهارشنبه (20 بهمن)رفته بودیم عروسی . خیلی خیلی بازیگوشی کردی . من و مادرجون باهم دیگه هم نمی تونستیم داشته باشیمت.  عکس و فیلم گرفته بودم اما نمیدونم چی شدن . یه دونه عکس ازت دارم که میذارم. اولش می ترسیدی بری رو استیج. ولی کم کم که ترست ریخت هی می اومدی جای رقص و می رقصیدی و دراز می کشیدی روش. همه می گفتن سمیرا بچت چرا انقدر شیطونه. هرکی ببره پس میاره  حیف شد که عکسا رو گم کردم از کارات کلی فیلم گرفته بودم   ...
22 بهمن 1395

سامیار 16دندونه

سامیاری خیلی وقت بود واست مطلب نذاشتم تو این مدت 5تا دندون دیگه در اوردی و 16 دندونه شدی به ترتیب آسیای کوچیک سمت چپ پایین وچهار تا دندونای نیشت که تقریبا باهم و پشت سر هم دراومدن. فقط مونده چهارتا دندون اسیای دیگه . خدا کنه زودتر دربیان ...
20 بهمن 1395
1